از مدینه تا کربلا همراه با سیدالشهداء
فلسفه قیام ابی عبدالله الحسین (علیه السلام) را در سخنان آن حضرت در آغاز حرکت از مدینه و موضعگیریهای ایشان در برابر حوادثی که در منزلگاههای میان راه روی داده است میتوان یافت .
مدینه
زمان: نیمه دوم ماه رجب سال 60 هجری
حاکم وقت مدینه (ولید بن عتیقه) پس از مرگ معاویه دستور یافت تا از امام حسین (علیه السلام) برای یزید بیعت بگیرد. حضرت فرمود: «... یزید فردی است شرابخوار و فاسق که به ناحق خون میریزد و اشاعهدهنده فساد است و دستش به خون افراد بیگناه آلوده گردیده و شخصیتی همچون من با چنین مرد فاسدی بیعت نمیکند.»
وقتی مروان بن حکم بیعت با یزید را از حضرت درخواست کرد امام حسین(علیه السلام) فرمود: ای دشمن خدا! دور شو، من از رسول خدا شنیدم که فرمود: «خلافت بر فرزندان ابوسفیان حرام است اگر معاویه را بر فراز منبر من دیدید او را بکشید.» و امت او چنین دیدند و عمل نکردند و اینک خداوند آنان را به یزید فاسق گرفتار کرده است .
امام حسین(علیه السلام) در شب 28 رجب سال 60 هجری همراه با بیشتر خاندان خویش و بعضی یاران، پس از وداع با جدش پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) از مدینه به طرف مکه حرکت کرد.
امام حسین(علیه السلام) هدف خروج از مدینه را در وصیتنامهاش چنین بیان میکند:
«... و جز این نیست که برای اصلاح در میان امت جدم خارج شدم. میخواهم امر به معروف و نهی از منکر کرده و به راه و روش جدم (رسول خدا) و پدرم علی (علیه السلام) رفتار نمایم .
مکه
زمان : از 3 شعبان تا 8 ذی الحجه 60 هجری
امام حسین(علیه السلام) در سوم شعبان به مکه رسید و در خانه عباس بن عبدالمطلب سکنی گزید. مردم مکه و زائران خانه خدا که از اطراف آمده بودند به دیدار حضرت شرفیاب میشدند.
امام حسین(علیه السلام) پس از رسیدن دوازده هزار نامه از جانب کوفیان، مسلم بی عقیل را در روز 15 رمضان به عنوان نماینده خویش به سوی کوفه فرستاد.
امام حسین(علیه السلام) طی نامههایی به مردم بصره و کوفه، سزاوارترین مردم برای خلافت و امامت را اهل بیت(علیهم السلام) معرفی کرد و ...
حضرت با رسیدن نامه مسلم بن عقیل مبنی بر بیعت مردم کوفه با وی و از سوی دیگر برای حفظ حرمت خانه خدا - که تصمیم به قتل آن حضرت، در آنجا گرفته بودند - حج را به عمره تبدیل کرد و در هشتم ذی الحجه به رغم مخالفت بسیاری از دوستان به سوی عراق روانه شد.
بخشی از آخرین سخنرانیهای حضرت در مکه:
ما اهلبیت به رضای خدا راضی و خشنودیم ... هر کس میخواهد در راه ما جانبازی کند و خون خویش را در راه لقای پروردگار نثار نماید، آماده حرکت با ما باشد .
صَفّاح
زمان: چهارشنبه 9 ذی الحجه 60 هجری
امام حسین(علیه السلام) در پاسخ به مخالفین حرکت به سوی عراق، فرمود: «رسول خدا را در خواب دیدم و به امر مهمی ماموریت یافتم و باید آن را تعقیب کنم.»
در این منطقه فرزدق شاعر با آن حضرت ملاقات کرد و در جواب حضرت که از احوال مردم عراق جویا شده بود، گفت: دلهای مردم با توست ولیکن شمشیرشان با بنیامیه است .
سخن امام حسین (علیه السلام) خطاب به فرزدق در این منزلگاه:
اگر پیشآمدها طبق مراد باشد، خدا را بر نعمتهایش شکر گوییم. اگر پیشآمدها طبق مراد نبود آن کس که نیتش حق و تقوا بر دلش حکومت میکند، از مسیر صحیح خارج نشود و ضرر نخواهد کرد.
ذات عِرق
زمان: دوشنبه 14 ذی الحجه 60 هجری
در این منزلگاه بود که عبدالله بن جعفر، همسر زینب (سلام الله علیها) اماننامهای را از استاندار مدینه "عمروبن سعید" که آن ایام در مکه به سر میبرد، گرفت و برای حضرت آورد که مضمون آن چنین بود: من تو را از ایجاد تفرقه بر حذر داشته و از هلاک شدن تو میترسم!! لذا به سوی من برگرد تا در امان من بمانی!
حضرت در جواب چنین فرمود: کسی که به سوی خدا دعوت کند عمل نیک انجام دهد و بگوید از مسلمانان هستم، از خدا و رسولش جدا نمیشود ... اگر در نوشتن نامهات خیر مرا آرزو کردهای، خدا پاداش تو را بدهد.
عبدالله پسران خویش (عون و محمد) را به خدمت در کنار حضرت و جهاد با دشمنان سفارش کرد و خود به سوی مکه بازگشت .
قسمتی از نامه امام به عمربن سعید که در این منزلگاه نوشت:
بهترین امان، امان خداوند است. از خداوند، ترس از او را در دنیا خواهانیم تا در قیامت به ما امان بخشد.
حاجِر
زمان: سهشنبه 15 ذی الحجه 60 هجری
حضرت نامهای را برای تعدادی از مردم کوفه توسط "قَیس بن مُسهِر" فرستاد و چنین نوشت: «نامه مسلم بن عقیل که حاکی از اجتماع شما در کمک و طلب حق ما بود به من رسید خداوند به خاطر نصرت و یاریتان پاداش بزرگی نصیبتان کند ... هنگامی که فرستاده من "قیس" بر شما وارد شد در کارتان محکم و کوشا باشید، من همین روزها به شما میرسم.»
"قیس" را در میان راه دستگیر کردند. او به ناچار نامه امام را پاره نمود تا از مضمون آن آگاه نشوند. سپس او را به قصر دارالاماره نزد عبیدالله بردند. از او خواستند نام افرادی که به حسین (علیه السلام) نامه نوشتهاند افشا کند و یا در برابر مردم به حسین(علیه السلام) و پدر و برادرش دشنام دهد. او بالای قصر رفته و ضمن تمجید از حضرت علی(علیه السلام) و فرزندانش و معرفی خویش، ابن زیاد و یارانش را نفرین کرد و خبر از حرکت حضرت به سوی آنان داد و از مردم خواست دعوت امام حسین (علیه السلام) را اجابت کنند. لذا عبیدالله دستور داد او را از بالای قصر به پایین انداختند و بدنش قطعه قطعه گردید و این چنین به شهادت رسید .
از سخنان امام حسین(علیه السلام) در بین راه مکه تا کربلا:
«فَاِنّی لا اَرَی المَوت اِلاّ سَعادَة وَلَا الحَیاةَ مَع الظّالِمینَ اِلاّ بَرَماً»؛ من مرگ را جز سعادت نمیبینم و زندگی با ستمگران را جز ننگ نمیدانم.
خُزَیمِیّه
زمان: جمعه 18 ذی الحجه 60 هجری
امام و همراهان یک روز و یک شب در این منزلگاه توقف کردند، عدهای پیوستن «زهیر بن قین» به حسین (علیه السلام) را در این منزلگاه گفتهاند.
امام حسین(علیه السلام) خطاب به زینب کبری(علیهاالسلام) در این منزلگاه میفرماید:
خواهرم! آنچه اراده مشیّت خدا بدان تعلق گرفته، همان خواهد شد .
زَرُود
زمان: دوشنبه 21 ذی الحجه 60 هجری
«زهیر بن قین» که دارای عقیده عثمانی بود، در آن سال مراسم حج را بجای آورده و به کوفه باز میگشت. ناخوشایندترین چیز نزد او فرود آمدن در یک محل با حسین (علیه السلام) بود. هر دو در این منزلگاه به ناچار فرود آمدند. در حالی که زهیر با همراهانش مشغول غذا خوردن بود، حضرت از طریق نمایندهای، "زهیر" را به خیمهاش دعوت کرد، اما او تأملی کرد. همسرش به او گفت: «سبحان الله پسر رسول خدا ترا میخواند و تو اجابت نمیکنی!»
زهیر با اکراه به سوی حضرت رفت. اما هنگام مراجعت از خیمه آن حضرت، آثار خوشحالی از چهرهاش نمایان شد و به همراهان گفت: «من به حسین(علیه السلام) ملحق خواهم شد، هر کس میل دارد در یاری فرزند پیامبر شرکت کند، با ما بیاید و هر کس با ما نیست با او وداع میکنم.» لذا همسرش نیز او را رها نکرد و تا واقعه عاشورا و شهادت زهیر، همراه کاروان حسینی بود.
امام حسین(علیه السلام) بعد از شهادت زهیر فرمود:
ای زهیر! خدا تو را از لطف و رحمت خویش دور مدارد و قاتلان تو را همانند لعنت شدگان مسخ شده به بوزینه و خوک لعنت نماید .
ثَعلَبیّه
زمان: سهشنبه 22 ذی الحجه 60 هجری
امام شبانه وارد این منزلگاه شد و خبر شهادت "مسلم بن عقیل" و هانی بن عروه را به وی دادند.
پس از آن حضرت فرمودند: «اِنّا لِلّه وَ اِنّا اِلَیهِ راجِعون»؛ همه از خدائیم و به سوی او باز میگردیم، پس از اینها زندگی سودی ندارد. آنگاه اشک به صورتش جاری شد و همراهان نیز گریه کردند.
نوشتهاند: امام حسین(علیه السلام) با یارانش اتمام حجت کرد. اما گروهی که به طمع مال و مقام دنیا با امام آمده بودند، پس از این خبر، از حضرت جدا شدند.
سخن امام حسین(علیه السلام) با مردی از اهل کوفه در این منزلگاه:
به خدا سوگند که اگر تو را در مدینه ملاقات میکردم، اثر جبرئیل را در خانه ما، و نزول او برای وحی به جدم را، به تو نشان میدادم. ای برادر! عموم مردم دانش را از ما برگرفتند ...
زُباله
زمان: چهارشنبه 23 ذی الحجه 60 هجری
حضرت حسین(علیه السلام) در این منزلگاه چنین فرمودند: شیعیان کوفه ما را بی یار و یاور گذاشتهاند. هر کس از شما بخواهد، میتواند بازگردد و از سوی ما حقی بر گردنش نیست .
امام حسین(علیه السلام) در جواب مردی که از آیه «یَومَ نَدعوا کُلَّ اُناسٍ بَأِمامِهِم» پرسیده بود، فرمود:
پیشوایی، مردم را به راه راست دعوت کرد و گروهی اجابت کردند، و پیشوایی، مردم را به گمراهی دعوت کرد و گروهی اجابت کردند. گروه اول در بهشت و گروه دوم در دوزخ خواهند بود.
بَطنُ العَقَبه
زمان: جمعه 25 ذی الحجه 60 هجری
از سخنان امام حسین(علیه السلام) در این منزلگاه:
بنیامیه مرا رها نکنند تا جان مرا بگیرند. هرگاه چنین کنند، خدا بر آنان کسانی مسلط خواهد کرد که آنها را ذلیل و خوار خواهد ساخت .
شَراف (و ذُو حُسَم)
زمان: شنبه 26 ذی الحجه 60 هجری
حضرت در منزلگاه شراف دستور دادند که آب فراوان برداشته و صبحگاهان حرکت کنند. در میان راه و هنگام ظهر به لشکری برخوردند و امام حسین(علیه السلام) با سرعت و قبل از دشمن در منزل «ذُوحَسَم» مستقر شد. آنگاه امام(علیه السلام) فرمان داد تا لشکر دشمن و نیز اسبان آنان را سیراب کنند .
لشکر امام(علیه السلام) و لشکر دشمن به فرماندهی حُر، نماز ظهر و عصر را به امامت حضرت خواندند.
امام سپاه حُر را چنین خطاب فرمود: «... ما اهل بیت سزاوارتر به ولایت و حکومت بر شما هستیم از مدعیانی که بر اساس عدالت رفتار نمیکنند و در حق شما ستم روا میدارند. ای مردم! من به سوی شما نیامدم مگر آن که دعوتم کردید. پس اگر از آمدنم ناخشنودید، بازگردم.»
تا حضرت خواست برگردد، حُر مانع گشت. حضرت فرمود: «مادرت به عزایت بنشیند! چه میخواهی؟ حُر گفت: مأمورم که تو را به نزد عبیدالله بن زیاد ببرم . حال اگر نمیپذیری، حداقل راهی را انتخاب کن که نه به کوفه باشد و نه به مدینه .
از سخنان حضرت در این منزلگاه:
مگر نمیبینید که به حق عمل نمیشود و از باطل پرهیز نمیشود. در این حال سزاوار است که مؤمن، لقای پروردگار را طلب کند.
بَیَضه
زمان: یکشنبه 27 ذی الحجه 60 هجری
لشکر امام حسین و حر که به موازات و نزدیک همدیگر حرکت میکردند در این محل فرود آمدند.
حضرت در این منزلگاه لشکریان حرّ را مخاطب قرار داده، چنین فرمود: «بنیامیه به فرمان شیطان از اطاعت خدا سرپیچی نموده و فساد کردند. حدود خدا را اجرا نکرده و بیت المال را منحصر به خود ساختند. حرام خدا را حلال و حلال خدا را حرام کردند ... . شما به من نامهها نوشتید و گفتید که با من بیعت کردهاید، حال اگر به بیعت خویش با من پایبند بمانید کار عاقلانهای کردهاید که من فرزند دخت پیامبر (صلی الله علیه و آله) و اسوهای برای شما هستم. اگر بیعتتان را بشکنید، سوگند به جانم! که از شما هم بعید نیست، چرا که با پدرم علی(علیه السلام) و برادرم حسن و پسر عمویم مسلم پیمانشکنی کردید. بدانید اگر چنین کنید سعادت خودتان را از دست دادهاید.
از سخنان حضرت در این منزلگاه:
ای مردم! رسول خدا فرمود: هر کس سلطان ستمگر، پیمانشکن، حلال کننده حرامها و مخالف با سنت رسول خدا را ببیند و در برابر او برنخیزد، جایگاهش با او در جهنم است .
عُذَیبُ الهِجانات
زمان: دوشنبه 28 ذی الحجه 60 هجری
چند تن از اهل کوفه با حضرت ملاقات کرده و اوضاع شهر را چنین توصیف کردند: «به اشراف کوفه رشوههای گزاف دادهاند و اینک یک دل و یک زبان با تو دشمنی میورزند و سایر مردم دلشان با توست. اما فردا شمشیرهایشان به روی تو کشیده میشود.»
امام در این باره آیهای را تلاوت فرمودند که:
از میان مؤمنان مردانی هستند بر سر پیمان خود با خدا ایستادگی کرده و به عهد خویش وفا کردند و به شهادت رسیدند و برخی در انتظار شهادتاند ... .
قصر بنی مُقاتِل
زمان: چهارشنبه اول محرم 61 الحرام هجری
گروهی از اهل کوفه در این منزلگاه خیمه زده بودند، حضرت از آنها پرسید: آیا به یاری من میآیید؟ بعضی گفتند دل ما رضایت به مرگ نمیدهد و بعضی گفتند: ما زنان و فرزندان زیادی داریم، مال بسیاری از مردم نزد ماست و خبر از سرنوشت این جنگ نداریم، لذا از یاری تو معذوریم .
حضرت به جوانان امر کرد که آب بردارند و شبانه حرکت کنند.
امام حسین (علیه السلام) در این منزل به عبیدالله جعفی چنین فرمود:
پس اگر ما را یاری نمیکنی خدای را بپرهیز و از این که جزو کسانی باشی که با ما میجنگند. سوگند به خدا اگر کسی فریاد ما را بشنود و ما را یاری نکند، او را به رو در آتش میافکند.
نینوا ( و کربلا)
زمان: پنجشنبه دوم محرم الحرام 61 هجری
نینوا جایی است که حرّ دستور یافت حضرت را در بیابانی بی آب و علف و بی دژ و قلعه فرود آورد. امام برای اقامت در محل مناسبتری، به حرکت خود ادامه داد تا به سرزمینی رسید. اسم آنجا را سوال فرمود؛ تا نام کربلا را شنید، پس گریست و فرمود: پیاده شوید، اینجا محل ریختن خون ما و محل قبور ماست، و همین جا قبور ما زیارت خواهد شد، و جدم رسول خدا چنین وعده داد .
عبیدالله بن زیاد نامهای بدین مضمون برای حضرت نوشت: خبر ورود تو به کربلا رسید. من از جانب یزید بن معاویه مأمورم سر بر بالین ننهم تا تو را بکشم و یا به حکم من و حکم یزید بن معاویه باز آیی! والسلام. امام(علیه السلام) فرمود: این نامه را جوابی نیست! زیرا بر عبیدالله عذاب الهی لازم و ثابت است.
امام حسین (علیه السلام) چون نامه ابن زیاد را خواند، فرمود:
«لا اَفلَحَ قَومٌ اشتَرَوا مَرضاتِ المَخلوُقِ بِسَخَطِ الخالِق؛ رستگار نشوند آن گروهی که خشنودی مردم را با غضب پروردگار خریدند. (خشنودی مردم را بر غضب خدا مقدم داشتند)
کربلا
زمان: جمعه سوم محرم الحرام 61 هجری
عمر بن سعد با لشکری چهار هزار نفره از اهل کوفه وارد کربلا شد.
سخن امام حسین (علیه السلام) هنگام ورود به کربلا:
«اَلنّاسُ عُبیدُ الدُّنیا وَالدّینُ لَعِقٌ عَلی اَلسِنَتِهِم یَحوُطُونَهُ ما...؛ مردم، بندگان دنیا هستند و دین آنها جز سخن زبانشان نیست. تا آنگاه کا زندگیشان بچرخد، دنبال دین میروند. و هرگاه بنای امتحان و آزمایش پیش آید، دینداری بسیار اندک میشود.
کربلا
زمان: شنبه چهارم محرم الحرام 61 هجری
عبیدالله بن زیاد در مسجد مردم را چنین خطاب کرد: «ای مردم! خاندان ابوسفیان را آزمودید و آنها را چنان که میخواستید یافتید!! و یزید را میشناسید که دارای رفتار و روشی نیکوست که به زیر دستان احسان میکند و بخششهای او بجاست! اکنون یزید دستور داده تا بین شما پولی را تقسیم نمایم و شما را به جنگ با دشمنش حسین بفرستم.»
شمر بن ذی الجوشن با چهار هزار جنگجو
یزید بن رکاب با دو هزار جنگجو
حصین بن نمیر با چهار هزار جنگجو
مضایر بن رهیه با سه هزار جنگجو
نصر بن حرشه با دو هزار جنگجو برای جنگ با امام حسین (علیه السلام) اعلام آمادگی کرده و حرکت به سوی کربلا را آغاز کردند.
امام (علیه السلام) در پاسخ «قیس بن اشعث» که سفارش به بیعت با یزید میکرد، فرمود:
نه، به خدا سوگند، دست ذلت در دست آنان نمیگذارم، مانند بردگان از صحنه جنگ با آنان فرار نمیکنم.
کربلا
زمان: یکشنبه پنجم محرم الحرام 61 هجری
نیروهای پراکنده در سطح شهر کوفه کمکم جمع شده و به لشکر عمر بن سعد میپیوندند.
عبیدالله عدهای را مأموریت داد تا در مسیر به سوی کربلا بایستند و از حرکت کسانی که به قصد یاری امام حسین(علیه السلام) از کوفه خارج میشوند، جلوگیری کنند.
چون گروهی از مردم میدانستند جنگ با امام حسین(علیه السلام) در حکم جنگ با خدا و پیامبر است در اثنای راه از لشکر دشمن جدا شده و فرار میکردند.
از سخنان امام حسین(علیه السلام) با لشکر دشمن:
هیهات ما به ذلت تن نخواهیم داد. خدا و رسول او و مؤمنان هرگز برای ما ذلت را نپسندیدند، دامنهای پاکی که ما را پروریده، و سرهای پر شور و مردان غیرتمند هرگز طاعت فرومایگان را بر کشته شدن مردانه ترجیح ندهند.
کربلا
زمان: دوشنبه ششم محرم الحرام 61 هجری
عمر بن سعد نامهای را از عبیدالله دریافت میدارد که مضمون آن چنین است: من از لشکر سواره و پیاده چیزی را از تو فرو گذار نکردم، و توجه داشته باش که مأمورانی برگزیدهام که هر روز وضعیت را به من گزارش کنند.
حبیب بن مظاهر از حضرت اجازه میگیرد تا نزد طایفهای از بنی اسد - که در آن نزدیکیها زندگی میکردند - رفته و آنان را به یاری فرا خواند، حضرت اجازه دادند. حبیب نزد آنها رفت و گفت: «امروز از من فرمان برید و به یاری حسین بشتابید تا شرف دنیا و آخرت از آنِ شما باشد.» تعداد90 نفر بپا خواستند و حرکت کردند، اما در میان راه با لشکر عمر بن سعد برخورد کردند و چون تاب مقاومت نداشتند، پراکنده شده و برگشتند. حبیب به نزد حضرت رسید و جریان را تعریف نمود. امام گفت:«لا حَولَ وَلا قُوَّةَ اِلاّ بِاللهِ.»
نامه امام حسین(علیه السلام) از کربلا به برادرش محمد بن حنفیّه و بنیهاشم:
... مثل این که دنیا اصلاً وجود نداشته(اینگونه دنیا بی ارزش و نابود شدنی است) و آخرت همیشگی و دائم بوده و هست.
کربلا
زمان: سهشنبه هفتم محرم الحرام 61 هجری
تعداد نظامیانی که لباس و سلاح جنگی و حقوق از حکومت غاصب بنیامیه گرفته و به جنگ امام حسین (علیه السلام) آمده بودند را، بالغ بر 30 هزار جنگجو نوشتهاند .
عمر بن سعد نامهای بدین مضمون از عبیدالله دریافت کرد که: سپاهیان خود را بین امام حسین (علیهالسلام) و اصحابش و آب فرات فاصله بینداز به طوری که حتی قطرهای آب به امام(علیه السلام) نرسد، همانگونه که از دادن آب به عثمان بن عفّان خودداری شد! عمر بن سعد 500 سوار را در کنار شریعه فرات مستقر کرد. یکی از آنها فریاد زد یا حسین! به خدا سوگند که قطرهای از این آب را نخواهی آشامید تا از عطش جان دهی!
حضرت فرمود: «خدایا! او را از تشنگی هلاک کن و هرگز او را مشمول رحمتت قرار مده.» حمید بن مسلم میگوید به چشم خود دیدم که نفرین امام حسین (علیه السلام) تحقق یافت.
امام حسین (علیه السلام) سپاه دشمن را این چنین نفرین کرد:
بار خدایا! باران آسمان را از اینان دریغ کن، و بر ایشان تنگی و قحطی(همچون سالهای قحطی یوسف در مصر) پدید آور، و آن غلام ثقی(حجاج بن یوسف) را بر ایشان بگمار تا جام زهر به ایشان بچشاند زیرا آنها به ما دروغ گفتند و ما را خوار ساختند و خداوند(به توسط آن غلام) انتقام من و اصحاب و اهل بیت و شیعیان مرا از اینان بگیرد.
کربلا
زمان: چهارشنبه هشتم محرم الحرام 61 هجری
هر لحظه تب عطش در خیمهها افزون میشد، امام حسین(علیه السلام) برادرش عباس را به همراه عدهای، شبانه حرکت داد. آنها با یک برنامه حساب شده، صفوف دشمن را شکسته و مشکها را پر از آب کردند و به خیمهها برگشتند.
ملاقات امام حسین(علیه السلام) با عمر بن سعد:
حضرت فرمود: «ای پسر سعد! آیا با من مقاتله میکنی و از خدا هراسی نداری؟» ابن سعد گفت: «اگر از این گروه جدا شوم خانهام را خراب و اموالم را از من میگیرند و من بر حال افراد خانوادهام از خشم ابن زیاد بیمناکم.»
حضرت فرمود: «تو را چه میشود؟ خدا جان تو را به زودی در بستر بگیرد و تو را در روز قیامت نیامرزد ... گمان میکنی که به حکومت ری و گرگان خواهی رسید؟ به خدا چنین نیست و به آرزویت نخواهی رسید.»
سخن امام حسین (علیه السلام) با یارانش:
ای بزرگ زادگان! صبر پیشه کنید که مرگ جر پلی نیست که شما را از سختی و رنج عبور داده و به بهشت پهناور و نعمتهای همیشگی آن میرساند.
کربلا
زمان: پنجشنبه نهم محرم الحرام 61 هجری
شمر خود را به خیام امام حسین(علیه السلام) رسانده، ضمن صدا کردن حضرت عباس و دیگر فرزندان امالبنین، میگوید: «برای شما از عبیدالله اماننامه گرفتم» آنها متفقاً گفتند: «خدا تو را و اماننامه تو را لعنت کند، ما امان داشته باشیم و پسر دختر پیامبر امان نداشته باشد؟»
امام حسین(علیه السلام) توسط حضرت عباس از دشمن یک شب را برای نماز، راز و نیاز با خدا و تلاوت قرآن مهلت میگیرد.
حفر خندق در اطراف خیام برای مقابله با شبیخون دشمن و قطع کردن راه ارتباطی دشمن با خیام از سه طرف - که فقط از یک قسمت ارتباط برقرار باشد – و یاران امام در آنجا مستقر بودند. این تدبیر امام (علیه السلام) برای اصحاب بسیار سودمند بود، گروهی از لشکر عمر بن سعد به سپاه امام (علیهالسلام) میپیوندند.
سخن امام حسین (علیه السلام) خطاب به دشمن:
وای بر شما! چه زیانی میبرید اگر صدای مرا بشنوید؟! من شما را به یک راه راست میخوانم، اما شما از همه فرامین من سر باز میزنید، چرا که شکمهای شما از مال حرام پر شده و بر دلهای شما مُهر شقاوت زده شده است .
کربلا
زمان: جمعه دهم محرم الحرام61 هجری
امام حسین(علیه السلام) با یارانش نماز صبح را به جماعت خواند و سپس با آنها چنین سخن گفت: «... خدا به شهادت من و شما فرمان داده است. بر شما باد که صبر و شکیبایی را پیشه خود سازید.»
حضرت "زهیر بن قیس" را فرمانده راست سپاه، و حبیب بن مظاهر را فرمانده چپ سپاه گمارد و پرچم را به دست برادرش عباس(علیه السلام) سپرد. گرچه سپاه دشمن به خیمهها نزدیک میشد، ولی حضرت تیری نینداخت چون میفرمود: دوست ندارم که آغازگر جنگ با این گروه باشم.»
عمر بن سعد تیر را بر کمان نهاده و به سوی یاران امام انداخت و گفت: گواه باشید که اول کسی بودم که به سوی لشکر حسین تیر انداختم!
سپس سپاهیان عمر بن سعد تیر بر کمان نهاده و از هر طرف یاران امام حسین(علیه السلام) را نشانه رفتند. امام(علیه السلام) فرمود: «یاران من! بپاخیزید و به سوی مرگ (شهادت) بشتابید، خدا شما را بیامرزد.»
در حمله اول چهار تن شهید شدند و سپس یاران باقی مانده هر کدام به نوبت به تنهایی به میدان رزم شتافته و به شهادت میرسیدند و بعد از آنها نوبت به خاندان بنیهاشم رسید و آنها نیز شربت شهادت را نوشیدند.
امام حسین(علیه السلام) که یکه و تنها مانده بود، نگاهی به اجساد مطهر شهدا کرده و آنها را صدا میکرد. حضرت برای وداع آخر به سوی خیمهها آمد، آنگاه در حالی که شمشیرش را از غلاف بیرون آورده بود در برابر دشمن قرار گرفت و جنگ نمایانی کرد. دشمن از هر طرف وی را محاصره نمود، ناگاه تیری سه شعبه به قلب مبارکش اصابت کرد و در حالی که یکصد و چند نشانه تیر و نیزه بر پیکرش بود، نقش بر زمین گشت و روح مبارکش به ملکوت اعلی پیوست. اما شیون زنان، کودکان و حتی فرشتگان الهی بلند شد.
«و سَیَعلَمُ الَّذینَ ظَلَموا اَیَّ مُنقَلَبٍ یَنقَلِبُونَ»
نظرات دیگران ( ) |
محرم امسال قرین غمهای غزه گشته است و من سخت حیرانم. اشکها و نالههای کودکان آن سامان بیسامان مرا به یاد خردسالان ابردل کربلا میاندازد. اما در شگفتم که چرا پس از گذشت بیش از نیم قرن هنوز طنین نالههای فلسطین، اندام دژخیمان را خرد نکرده است؟
چرا اشکهای فلسطین سیل نمیشود؟ و چرا فریادهای آن شرری ندارد تا دشمن را به آتش کشد، آنگونه که در کربلا، هزار سال پیش اتفاق افتاد و در هزار کربلای دیگر در این هزار سال.
شاید آن سوز را باید مادران آن دیار در گلوی کودکان خویش میپروراندند که سردی این آهها موروثی است. این قطرههای اشک، همه عقیماند.
و آن شور که در ذات این فریادهای بیثمر نیست این روزها چه ملموستر است.
حسین ولی خدا بود که عزتش را به هیچ نباخت و آزادانه ایستاد و آزادگی را آموخت. حسین به نالهها سوز داد که هر گاه بر تارک بُتی نشینید، آن را تا ریشه بسوزاند.
روزهایی که نسیمی از کربلا برخاسته. آری درست فهمیدهای، آن شور و سوز و اثر، «حسین علیه االسلام» است. و چه خوب گفته آنکه گفته: نمک دین حسین است. «حسین» تمنای حنجره فلسطین است.
کودکان فلسطین باید همه، مهر حسین با شیر از مادر بگیرند! تا کربلای آنان نیز آبستن عاشورای پیروزی گردد.
حسین ولی خدا بود که عزتش را به هیچ نباخت و آزادانه ایستاد و آزادگی را آموخت. حسین به نالهها سوز داد که هر گاه بر تارک بُتی نشینید، آن را تا ریشه بسوزاند.
این سوز را در لبنان همه دیدند که در سی روز به ثمر نشت.
مگر نه این که حسین کشتی نجات است؟ «اِنَّ الحُسین مِصباحُ الهُدی وَ سَفینَةُ النَجاةِ»، مردم فلسطین باید این را بدانند که برای نجات از این طوفان باید به سوی حسین آیند.
و این روزها این سفینه چه دست یافتنیتر است.اگر خوب گوش کنی ندای «هَل مِن ناصر...» حسین علیه السلام را خواهی شنید. کافی است کام بر یاحسین برگشایی. و این همان چیزی است که غزه آن را کم دارد. آری غزه یک «یا حسین» کم دارد.
«اِنَّ لِقتل الحُسَینِ حرارةً فِی قُلوبِ المُؤمِنین لَن تُبرَدُ اَبَداً»
شور حسینی هیچگاه در دل مردان با ایمان سرد نمیشود.
نظرات دیگران ( ) |
|
... ویتامینE
|
این ویتامین در چربی محلول است و در دانه های روغنی خشکبار و بسیاری از روغن ها یافت می شود . سال ها است که این ویتامین را به عنوان داروی ضد پیری می شناسند و در موارد آرایشی – بهداشتی استفاده می کنند . کاهش قرمزی ناشی از نور خورشید ، کاهش ورم آفتاب سوختگی از اثرات مفید آن است و کاهش قابل ملاحظه چین و چروک پوست در اثر استفاده موضعی آن ثابت شده است .
ویتامینK
|
این ویتامین در روده انسان تولید می شود و تولید آن نیاز به مصرف سبزیجات تازه دارد . این ویتامین برای انعقاد خون ضروری است اما استفاده از موارد موضعی آن در کاهش خون مردگی ناشی از ضربات و نور خورشید موثر است . این ویتامین همچنین در کاهش تیرگی زیر پلک که علت عروقی دارد نیز موثر می باشد .
نتیجه گیری :
اثرات مفید ویتامین ها در مواد آرایشی – بهداشتی ثابت شده است ، اما همانگونه که ذکر شد بعضی از اقلام این ویتامین ها دارو می باشند و چون استفاده غلط از آن ها سبب التهاب پوست می شود نحوه استفاده از آن باید توسط پزشک تجویز شود . هم چنین شکل های ساختمانی مختلفی از این ویتامین ها در صنایع آرایشی- بهداشتی استفاده می شود که ممکن است با شکل خوراکی آن تفاوت داشته باشد . بنابراین استفاده خودسرانه این ویتامین ها به صورت موضعی توصیه نمی شود ، مثلاً ممکن است حل کردن قرص خوراکی ویتامینC در آب و زدن آن به صورت ، نه تنها هیچ فایده ای نداشته بلکه به علت وجود مواد دیگری در آن قرص ها سبب ایجاد حساسیت شود . میوه های مختلف نیز در حالیکه دارای ویتامین های گوناگون هستند ، حاوی ترکیباتی می باشند که می توانند ایجاد حساسیت های پوستی کنند . بنابراین استفاده موضعی از عصاره میوه ها و یا حتی خود میوه ها اصلاً توصیه نمی شود .
در عین حال مصرف خوراکی انواع میوه ها ، سبزیجات تازه و خشکبار می تواند در حفظ سلامتی پوست و نیز جلوگیری از بروز لکه های صورت و بدن پیشگیری از پیری زودرس موثر باشد.
نظرات دیگران ( ) |
ویتامین ها و املاح برای عملکرد صحیح هر یک از اندام های بدن و از جمله پوست لازم هستند. بعلاوه، کمبود بعضی از ویتامین ها و املاح برای سلامتی پوست مضر است و باعث بیماری یا پیری زودرس پوست می شوند. هر چند که کمبود شدید ویتامین و املاح در کشورهای پیشرفته خیلی کم است، ولی کمبود خفیف آن شایع است.
برای جوان کردن پوست، باید مقادیر کافی ویتامین ها و املاح را مصرف کنیم. البته این بدان معنا نیست که فرد یکسره، مقادیر زیادی مکمل (قرص) ویتامین و املاح مصرف کند، زیرا بیشتر مواقع، مصرف زیاد این مکمل ها، فایده زیادی ندارد؛ همچنین می تواند باعث ایجاد مسمومیت ویتامینی در بدن شود. شاید مصرف چند ویتامین بیشتر از حد RDA (مقدار مجاز توصیه شده در روز) برای بدن مفید باشد، ولی این موضوع نباید باعث شود که از حد مجاز و توصیه شده RDA تجاوز کنیم.
در اینجا ویتامین ها و املاحی را که برای حفظ سلامتی پوست مهم هستند برای شما بیان می کنیم.
* ویتامین های گروه B
شامل ویتامین B1 (تیامین)، B2 (ریبوفلاوین)، B3 (نیاسین) ، B5 (پانتوتنیک اسید)، B6 (پیریدوکسین)، B12 (سیانو کوبالامین) و فولات (اسید فولیک) است.
منابع ویتامین های گروه B شامل: مخمر(ماءالشعیر)، جوانه گندم و جو، غلات و نان سبوس دار ، جگر و انواع گوشت ها است.
ویتامین های B1 و B2 :
این دو ویتامین برای تولید انرژی در سلول های بدن لازم هستند. کمبود شدید B1 و B2 باعث التهاب پوست به همراه سایر مشکلات می شوند.
افرادی که به طور عمده غلات فرآیند شده (بدون سبوس) مثل نان لواش، برنج و... مصرف می کنند بیشتر دچار کمبود این ویتامین ها می شوند.
چندین سال قبل، دولت ایالت متحده دستور داد که کارخانجات مواد غذایی باید ویتامین B1 و B2 را به مواد غذایی که از آرد سفید (بدون سبوس) تهیه می شوند، اضافه کنند. این کار میزان کمبود شدید این دو ویتامین را خیلی کاهش داد؛ بقیه کشورها هم باید این کار را انجام دهند. در حال حاضر در کشور خود ما هم بعضی کارخانجات، این ویتامین ها را به ماکارونی اضافه می کنند.
اما کمبود خفیف این ویتامین ها هنوز هم وجود دارد، به خصوص در افرادی که به طور عمده غلات تصفیه شده و سیب زمینی مصرف می کنند که روی پوست و سایر اندام های بدن مؤثر است.
اجرای یک برنامه غذایی متعادل یا مصرف متعادل مکمل ها، برای سلامتی بدن مفید است و مصرف بیش از حد B1 و B2 فایده بیشتری ندارد.
ویتامین B12 :
این ویتامین برای انجام واکنش های مختلف درون سلولی ضروری است. کمبود این ویتامین برای سلول های عصبی و سلول¬هایی که سرعت تکثیر بالایی دارند مثل سلول¬های پوستی مضر است.
کمبود خفیف این ویتامین تشخیص داده نمی شود و علائم آشکاری ندارد. بعضی اوقات، افسردگی، تنها علامت کمبود B12 در بدن است. در بین ویتامین های گروه B، ویتامین B12 فقط در منابع حیوانی یافت می شود که شامل گوشت قرمز، مرغ، ماهی، تخم مرغ، شیر و لبنیات است. برخلاف بعضی عقاید، این ویتامین در منابع گیاهی وجود ندارد. بنابراین گیاهخواران محض (افرادی که فقط غذاهای گیاهی می خورند) در معرض خطر کمبود B12 هستند.
برای جذب ویتامین B12 از غذا، یک فاکتور داخلی در بدن مورد نیاز است. این فاکتور، پروتئینی است که توسط معده تولید می شود. در برخی افراد پیر به دلیل تحلیل رفتن غدد معده، این فاکتور به مقدار کافی تولید نمی شود. بعضی اختلالات خود ایمنی و گوارشی در بدن نیز باعث کاهش جذب B12 می شوند. بنابراین وقتی که کمبود این ویتامین ناشی از کاهش جذب آن در اثر یک اختلال داخلی در بدن باشد، تغییر برنامه غذایی یا مصرف مکمل نمی تواند مشکل کمبود را بر طرف کند. در چنین شرایطی B12 از طریق اسپری بینی یا تزریق وارد بدن می شود. در مقایسه با سایر ویتامین ها، مصرف مکمل B12 بیشتر از حد مورد نیاز، اثرات بسیار مفیدی در جلوگیری از کمبود دارد.
نظرات دیگران ( ) |
در ادامه ی مبحث "تاثیر مکمل ویتامین و املاح بر سلامت انسان" خانم برلیانت بزرگمهر(کارشناس ارشد تغذیه) مطالب بیشتری را در این باره توضیح می دهند.
چنانچه منابع حیوانی غنی از ویتامین A مانند جگر، به مقدار زیاد و مکرر مصرف شوند، می تواند موجب بروز مسمومیت حاصل از تجمع ویتامین A در کبد شود. در بعضی موارد دیده شده که مصرف زیاد و مکرر مواد حاوی کاروتنوئیدها (پیش ساز ویتامین A) مانند آب هویج ، آب گوجه فرنگی و آب سایر سبزی ها یا میوه های حاوی ویتامین A ، رنگ زرد در پوست ایجاد می نماید.
برخی از افراد تصور می کنند که مصرف این مواد موجب اختلالات کبدی و بروز یرقان در شخص می شود. این تصور صحیح نیست و مصرف منابع گیاهی ویتامین A به طور معمول هیچ گونه عارضه ای در کبد ایجاد نمی کند و رنگ زرد حاصله، ارتباطی با یرقان ندارد، بکله این زردی در پوست به علت تجمع کاروتن (که زرد رنگ است) می باشد. در این حالت، مخاط پوست زرد نمی شود، در حالی که در یرقان رنگ زرد مخاط ها علامت مشخصی است.
با قطع مصرف منابع غذایی کاروتن، زردی پوست به زودی برطرف می شود. بنابراین می توانیم بدون نگرانی از مسمومیت حاصل از تجمع ویتامین ها و مواد معدنی، از منابع غذایی سرشار از ویتامین ها و املاح استفاه کنیم و از خواص بسیار مفید و حیاتی آنها بهره ببریم.
اما چنانچه بر اثرات مکمل های دارویی مانند انواع قرص، کپسول و منابع تزریقی ویتامین ها و املاح مروری داشته باشیم، به این نتیجه می رسیم که مصرف مداوم و مکرر این مواد، عوارض و اختلالات ناشی از مسمومیت ویتامینی و مواد معدنی را در انسان ایجاد می نماید.
مصرف مکرر قرص های حاوی ویتامین A با میزان بالا می تواند موجب بروز مسمومیت ویتایمنی در بدن شود.
از عوارض مسمومیت با ویتامین A می توان تغییرات در پوست (خشک شدن و پوسته پوسته شدن)، شکنندگی ناخن ها، ریزش مو، خشکی لب ها، ترک خوردن گوشه ی دهان، خشکی بینی و چشم ها، التهاب لثه ها، بی اشتهایی، خستگی و کوفتگی، سردرد، تحریک پذیری،استفراغ در کودکان و شیرخواران را نام برد. در مادران باردار مسمومیت ، خطر نقص عضو جنین را به همراه دارد.
در حالی که مصرف منابع غذایی این ویتامین، با دارا بودن اثرات مفید در سلامت انسان از قبیل تاثیر در رشد بدن، سلامت پوست و مخاط ها، تقویت بینایی و حفظ مقاومت بدن در برابر عفونت ها و بیماری ها، باعث مسمومیت ویتامینی و عوارض ناگوار ناشی از آن نخواهد شد. به خصوص چنانچه انسان از منابع گیاهی ویتامین A از قبیل سبزی های برگ سبز(مانند اسفناج و کلم بروکلی) و سبزی های با رنگ نارنجی و نارنجی مایل به قرمز(مانند هویج، گوجه فرنگی و کدو حلوایی) و نیز میوه هایی مانند زردآلو، طالبی، انبه و هلو استفاده نماید، در معرض خطر عوارضی ناشی از مسمومیت این ویتامین قرار نخواهد گرفت.
ویتامین D نیز از دسته ی ویتامین های محلول در چربی است و مصرف بیش از حد آن، به خصوص اگر همراه با مصرف زیاد کلسیم باشد، می تواند به مسمومیت منجر شود.
استفاده از قرص و آمپول ویتامین D با میزان بالا و به طور مکرر، می تواند عوارضی از قبیل رسوب کلسیم در بافت های نرم مانند کلیه ها، ریه ها، قلب و گوش ایجاد نماید که در کلیه ها موجب بروز سنگ کلیه، در ریه ها و قلب باعث عوارض ریوی و قلبی، و در گوش به اختلالات شنوایی و کری منجر می شود. همچنین عوارض دیگری مانند سردرد، تهوع، استفراغ، ضعف، تشنگی زیاد، افزایش حجم ادرار، یبوست، تاخیر در رشد در شیرخواران ، اختلالات گوارشی و شکنندگی استخوان ایجاد می شود.
با توجه مختصری درمی یابیم که با وجود آن که ویتامین D برای سلامت انسان بسیار ضروری است و تاثیر مهمی در رشد و استحکام استخوان ها و دندان ها دارد و نیز کمبود آن موجب بروز راشیتیسم، نرمی استخوان در بزرگسالان و پوکی استخوان به خصوص در سالمندان می شود، ولی استفاده ی نا به جا و بیش از حد لازم این ویتامین می تواند اختلالات مهم و ناگواری بر سلامت انسان به جای گذارد و انسان را در معرض عوارض فراوانی قرار دهد.
.
نظرات دیگران ( ) |