سفارش تبلیغ
صبا ویژن
یا سید الشهداء(ع) ، تشنه لب ، یا مظلوم
  •   معرفی شهدای بنی هاشم در کربلا
  • امام حسین علیه السلام
    حضرت علی بن حسین بن علی بن ابی طالب
    عبدالله بن مسلم بن عقیل بن ابی طالب
    محمد بن مسلم بن عقیل
    عون بن عبدالله بن جعفر بن ابی طالب
    محمد بن عبدالله بن جعفر بن ابی طالب
    عبدالرحمن بن عقیل بن ابی طالب
    جعفر بن عقیل بن ابی طالب
    حسن مُثنی بن الحسن
    ابوبکر بن امیرالمومنین علیه السلام
    عبدالله بن عقیل
    ابوبکر بن الحسن بن امیرالمومنین علیهماالسلام
    قاسم بن الحسن بن علی بن ابیطالب علیهماالسلام
    عبدالله بن امیر المومنین علیه السلام
    عثمان بن امیر المومنین علیه السلام
    جعفر بن امیرالمومنین علیه السلام
    عباس بن امیرالمومنین علیهماالسلام
    علی اصغر بن الحسین علیه السلام
    محمد بن(ابی)سعید(سعد)بن عقیل بن ابیطالب علیه‌السلام
    عبدالله بن الحسن بن علی بن ابی طالب علیه السلام



  • نویسنده: احمد(چهارشنبه 87/10/11 ساعت 9:31 صبح)

  • نظرات دیگران ( )

  •   بی رحمی و کشتن زنان و کودکان توسط قاتلان امام حسین (علیه السلام)
  • بی رحمی و کشتن زنان و کودکان توسط قاتلان امام حسین (علیه السلام)

     

    محرم

    رحـم آوردن بـر زنـان و کـودکـان و مـعـاف کـردن آنـان از جـنـگ و کـشـتـار، یـکـى از اصـول آیـیـن جـوانـمـردى اسـت. ولى در واقـعـه کـربـلا ایـن اصـل نـیـز نـادیـده گـرفـتـه شـد و گـرگـان بـنـى امـیـه زن و کـودک را نـیـز در مـعـرکـه به قتل رساندند.

    قـاسـم و عـبـدالله، فـرزنـدان امـام حـسـن (علیه السلام) بـودنـد کـه هـمـراه اهـل بـیـت امـام حـسـیـن (علیه السلام) در کـربـلا حضور داشتند و به سبب علاقه به امام حسین (علیه السلام)، هر یک در مـقطعى از جنگ خود را به میدان رساندند تا از آن حضرت دفاع کنند، ولى به گونه‌اى فجیع بـه دسـت مـزدوران بـنـى امـیـه بـه قـتـل رسـیـدنـد در حـالى کـه هـنـوز بـه سـن بـلوغ نرسیده بـودنـد.(1) امـویـان حـتـى بـه کـودک شـیـرخـوار امـام حـسـین (علیه السلام) نیز رحم نکردند. نـقـل اسـت کـه آن حضرت در آخرین لحظه‌ها به خیمه‌ها نزدیک شد و به خواهرش ‍حضرت زینب (علیهاالسلام) فـرمود: "فرزند کوچکم را بیاور تا با او وداع کنم!" وقتى کودک را آوردند، امام او را در آغـوش گـرفـت و مـى‌خـواسـت بـبـوسـد، ولى پـیـش از آن، حـرمـلة بـن کـاهـل، تیرى به گلوى کودک زد و آن را پاره کرد. امام مشت خویش را زیر خون گلوى کودک گـرفـت و سـپس آن را به آسمان پاشید و از بى عاطفگى و درندگى دشمن به خدا پناه برد و عـرض کـرد: "چـون در مـنظر تو چنین مصیبتى روى داد تاب آوردم." امام باقر(علیه السلام) در این باره مى‌فـرمـایـد: "از خـون طـفـل شـیـرخـوار، قـطـره‌اى بـه زمـیـن نـچـکـیـد."(2)

    طـبـرى نـقـل کـرده اسـت کـه همسر یکى از شهیدان کربلا بر بالین شوى شهیدش حضور یافت، خاک و خـون را از چـهـره‌اش زدود و گـفـت: "بـهـشـت بر تو گوارا باد!" چون شمر بن ذى الجوشن این مـنـظـره را دیـد، غـلامـى را فـرمـان داد کـه آن زن را بـه قـتل برساند. او نیز عمودى بر سر آن بانوى باوفا کوبید، سرش را شکافت و بدین سان، او در کنار پیکر همسر شهیدش به شهادت رسید.(3)

     

    پی‌نوشت‌ها:

    1- ابصار العین فى انصار الحسین، سماوى، تحقیق طبسى، ص 72 ـ 74.

    2- لهوف، ص 169.

    3- تاریخ طبرى، ج 5، ص 438.

    برگرفته از کتاب عبرت‌های عاشورا، علی اصغر الهامی‌نیا .

     



  • نویسنده: احمد(چهارشنبه 87/10/11 ساعت 9:29 صبح)

  • نظرات دیگران ( )

  •   پیامهاى احیاگرى عاشورا
  • پیام‌هاى احیاگرى عاشورا

    محرم

    با گذشت زمان، اغلب ظواهرى از یک حرکت انقلابى و نمودهایى سطحى از آن باقى مى‌ماند و اهداف اصلى و درونمایه حقیقى آن متروک و منزوى یا کمرنگ مى‌شود و در بدترین شرایط، بـرخـى (بـدعت)ها جایگزین (سنّت)ها مى‌شود و روح دین مسخ گشته، اسکلتى بى جان باقى مى‌ماند.

    در اینجا رسالتِ (احیاگرى) و (بدعت ستیزى) پیشوایان دینى و عالمانِ ربّانى ایجاب مى‌کند کـه در جـهـت زنـده سـاختن دوبـاره شـعارها، اهداف و جوهره اصلى دین، قیام و اقدام کنند و بدعت‌ها و بدعت‌گزاران را بـشناسانند تا راه دین، بى ابهام و بى غبار، باقى بماند و روندگان این صراط، به حیرت و ضلالت گرفتار نشوند.

    امامان شیعه، یکایک رسالتِ احیاگرى دین را داشته‌اند و هر یک از مظاهر اسلام را که از یاد مى‌رفته یا تحریف مى‌شده است، در چهره راستین و بى‌تحریفش مى‌نمایانده‌اند. حتّى درباره امام زمـان (عج) نـیـز تـعـبـیـر (مـحـیى شریعت) و از بین برنده (بدعت) به کار رفته است و در دعا از خـداوند مى‌خواهیم که به دستِ آن منجىِ موعود، آنچه را که به دست ظالمان از معالم و نشانه‌هاى دیـن و دیـنـدارى از مـیـان رفـتـه و مـرده اسـت، زنده سازد: (وَ اءَحْىِ بِهِ ما اَماتَهُ الظّالِمُونَ مِنْ مَعالِمِ دیـنـِکَ). (1) در دعـاى دیـگـرى خـواسـتـار ظهور آن حضرت و احیاء سنّت‌هاى پیامبران و تجدید ابعاد از میان رفته دین و احکام تغییر یافته مى‌شویم.(2)

    عاشوراى حسینى، برنامه‌اى احیاگرانه نسبت به دین و جلوه‌هاى گوناگون آن بود، تا در سـایـه بذل خون و نثار جان، دین بر پا شود و سیره پیامبر اسلام سرمشق عملى مسلمانان گردد. و عزّت دین خدا به جامعه بازگردد.(3)

    تـلاش و برنامه‌هاى احـیـاگـرانـه ائمـه مـعـصـومـیـن (علیهم السلام) و پـیروانشان در احیاگرى نسبت به اصـل حـادثـه عـاشورا و ارزش‌هاى آن و مقابله با سیاستِ دشمن در کتمان واقعه و مسخ جریان و به فـرامـوشـى سـپـردن خـون‌هاى مطهّر عاشورایى، برنامه دیگرى در راستاى دین احیاگرى است و پـیـامـش، ضـرورت تـبـیـین اهداف و روشنگرى اذهان و زنده نگهداشتن شعائر و حماسه‌ها و یادها و خاطره‌هاست .

     

    محرم

    احیاگرى

    در بـسـیـارى از نـهـضـت‌ها، پس از مدتى که از دوران آغازین آن مى‌گذرد و کسانى به ناروا بر مـسـنـد قـدرت و ریـاسـت تکیه مى‌زنند، هدف‌هاى نخستین و ارزش‌هاى متعالى که در شعارهاى نهضت مطرح مى‌شده، کمرنگ مى‌شود، یا فراموش مى‌گردد. آنچه از دین نیست (بدعت) وارد دین مى‌شـود و آنـچـه از پـایه‌هاى اصلى و اوّلیه انقلابِ دینى و مکتبى است، از یاد مى‌رود و رویّه‌هایى مغایر با سنت‌هاى نخستین رایج مى‌شود و قانون و حکم الهى نقض مى‌شود.

    مـردم نـیـز بـتـدریـج، بـه ایـن انـحـراف‌هـا و بدعت‌ها خـو مى‌گیرند و عـکـس العـمـل چـندانى از خود نشان نمى‌دهند. گاهى از شعائر و برنامه ها و سنّت‌ها، اسکلتى بى روح و تشریفاتى ظاهرى بر جاى مى‌ماند که چندان اثرگذار هم نیست .

    در چنین موقعیّت‌هایى، دلسوزان آن نهضت یا وارثان آن مکتب و دین، براى احیاى مجدّد پیام‌ها و محتواها و دعوت‌ها و هدف‌هاى آغازین، دست به کار مى‌شوند، تا جامعه خفته را بیدار کنند و به اصـول مکتـب و بایدهاى دین توجّه دهند. این کار، گاهى با فدا شدن و بذل مال و جان همراه است و احیاگران سنّت‌هاى دینى باید خود را فدا کند تا جامعه بیدار و دین احیا شود.

    نهضت کربلا هم یک حرکت احیاگرانه نسبت به اساس دین و احکام الله بود. در مطالعه سخنان امام حـسـیـن (علیه السلام)، تـکـیـه فـراوانـى روى احـیاى دین و اجراى حدود الهى و احیاى سنّت و مبارزه با بدعت و فساد و دعوت به حکم خدا و قرآن دیده مى‌شود.

     

    پی‌نوشت‌ها:

    1- صحیفه سجادیه، دعاى 47 .

    2- وَ اَحـْىِ به سُنَنَ المُرسَلینَ و دارِسَ حُکْمِ النَّبَیّینَ وَ جَدِّدْ به ما اَمْتَحى مِنْ دینکِ و بُدِّلَ مـن حـُکـمـِکَ حـتـّى تُعیدَ دینَکَ به و على یَدَیْهِ جدیداً غَضَّاً مَحْضاً صحیحاً لاعِوَجَ فیه ولا بِدْعَةَ مَعَه. (مفاتیح الجنان، ص 541، دعا براى امام زمان) .

    3- در زیارت آل یاسین خطاب به امام زمان (علیه السلام): (وَ اَظْهِرْ بهَ دین نَبیّکَ) (مفاتیح الجنان، ص 525) و در زیارت دیگرى مى‌گوییم: اَللّهُمَّ و اَعِزَّ بِه الدّینَ بَعْدَ الخُمُولِ وَ اَطْلِعْ بِهِ الْحَقَّ بَعْدَ الاُفُولِ (همان، ص 527) . و در دعاى افتتاح هست: اَللّهُمَّ وَ اظْهِرْ به دینَکَ وَ سُنَّةَ نَبِیِّکَ ... .



  • نویسنده: احمد(چهارشنبه 87/10/11 ساعت 9:27 صبح)

  • نظرات دیگران ( )

  •   علت نامگذاری ماه محرم
  • علت نامگذاری ماه محرم

    محرم

    تاسیس تاریخ برای مسلمانان در زمان خلافت خلیفه دوم مسلمین و با مشورت حضرت علی (علیه‌السلام) در سال شانزدهم هجری صورت گرفته است. مبدا تاریخ را هجرت پیامبر و ماه نخست آن را محرم، سالی که هجرت روی داده بود گرفتند.(1) علت نامگذاری این ماه آن بود که در ایام جاهلیت، جنگ در این ماه را حرام می‌دانستند.

    ـ در دوم ماه محرم الحرام سال 61 هجری کاروان حضرت امام حسین (علیه السلام) وارد کربلا شد و سپاهیان دشمن که هر روز بر تعدادشان افزوده می‌شد در روزهای تاسوعا و عاشورا که روز نهم و دهم محرم می‌باشد او و یارانش را به شهادت رساندند.

    امام هشتم شیعیان امام رضا(علیه السلام) در خصوص این ماه فرمود: در جاهلیت، حرمت این ماه نگاه داشته می‌شد و در آن نمی‌جنگیدند ولی در این ماه، خون‌های ما را ریختند و حرمت ما را شکستند و فرزندان و زنان ما را اسیر کردند و خیمه‌ها را آتش زدند و غارت کردند و حرمت پیامبر را دربارة ذریه‌اش رعایت نکردند.

    آیت الله میرزا جواد ملکی تبریزی در «مراقبات» نوشته است: «کودکانم را می‌دیدم که در دهه نخست ماه محرم غذا نمی‌خوردند و به نان خالی اکتفا می‌کردند کسی هم به آنان نگفته بود ماه محرم شروع شده است گمان می‌کنم عشقی درونی آنان را برمی‌انگیخت.» (2) به همین دلیل ماه محرم با حادثه عاشورا عجین شده است و فرا رسیدن آن دلها را پر از غم می‌سازد و پیروان و شیفتگان امام حسین (علیه السلام) از اول محرم، محافل و مجالسی را سیاهپوش کرده، به یاد آن امام شهید به عزاداری می‌پردازند.(3)

     



  • نویسنده: احمد(چهارشنبه 87/10/11 ساعت 9:26 صبح)

  • نظرات دیگران ( )

  •   از مدینه تا کربلا همراه با سیدالشهداء
  • از مدینه تا کربلا همراه با سیدالشهداء

    امام حسین علیه السلام

    فلسفه قیام ابی عبدالله الحسین (علیه السلام) را در سخنان آن حضرت  در آغاز حرکت از مدینه و موضع‌گیری‌های ایشان در برابر حوادثی که در منزلگاه‌های میان راه روی داده است می‌توان یافت .

     

    مدینه

    زمان: نیمه دوم ماه رجب سال 60 هجری

    حاکم وقت مدینه (ولید بن عتیقه) پس از مرگ معاویه دستور یافت تا از امام حسین (علیه السلام) برای یزید بیعت بگیرد. حضرت فرمود: «... یزید فردی است شرابخوار و فاسق که به ناحق خون می‌ریزد و اشاعه‌دهنده فساد است و دستش به خون افراد بی‌گناه آلوده گردیده و شخصیتی همچون من با چنین مرد فاسدی بیعت نمی‌کند.»

    وقتی مروان بن حکم بیعت با یزید را از حضرت درخواست کرد امام حسین(علیه السلام) فرمود: ای دشمن خدا! دور شو، من از رسول خدا شنیدم که فرمود: «خلافت بر فرزندان ابوسفیان حرام است اگر معاویه را بر فراز منبر من دیدید او را بکشید.» و امت او چنین دیدند و عمل نکردند و اینک خداوند آنان را به یزید فاسق گرفتار کرده است .

    امام حسین(علیه السلام) در شب 28 رجب سال 60 هجری همراه با بیشتر خاندان خویش و بعضی یاران، پس از وداع با جدش پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) از مدینه به طرف مکه حرکت کرد.

    امام حسین(علیه السلام) هدف خروج از مدینه را در وصیتنامه‌اش چنین بیان می‌کند:

    «... و جز این نیست که برای اصلاح در میان امت جدم خارج شدم. می‌خواهم امر به معروف و نهی از منکر کرده و به راه و روش جدم (رسول خدا) و پدرم علی (علیه السلام) رفتار نمایم .

    کسی که به سوی خدا دعوت کند عمل نیک انجام دهد و بگوید از مسلمانان هستم، از خدا و رسولش جدا نمی‌شود ... اگر در نوشتن نامه‌ات خیر مرا آرزو کرده‌ای، خدا پاداش تو را بدهد.

    مکه

    زمان : از 3 شعبان تا 8 ذی الحجه 60 هجری

    امام حسین(علیه السلام) در سوم شعبان به مکه رسید و در خانه عباس بن عبدالمطلب سکنی گزید. مردم مکه و زائران خانه خدا که از اطراف آمده بودند به دیدار حضرت شرفیاب می‌شدند.

    امام حسین(علیه السلام) پس از رسیدن دوازده هزار نامه از جانب کوفیان، مسلم بی عقیل را در روز 15 رمضان به عنوان نماینده خویش به سوی کوفه فرستاد.

    امام حسین(علیه السلام) طی نامه‌هایی به مردم بصره و کوفه، سزاوارترین مردم برای خلافت و امامت را اهل بیت(علیهم السلام) معرفی کرد و ...

    حضرت با رسیدن نامه مسلم بن عقیل مبنی بر بیعت مردم کوفه با وی و از سوی دیگر برای حفظ حرمت خانه خدا - که تصمیم به قتل آن حضرت، در آنجا گرفته بودند - حج را به عمره تبدیل کرد و در هشتم ذی الحجه به رغم مخالفت بسیاری از دوستان به سوی عراق روانه شد.

    بخشی از آخرین سخنرانی‌های حضرت در مکه:

    ما اهل‌بیت به رضای خدا راضی و خشنودیم ... هر کس می‌خواهد در راه ما جانبازی کند و خون خویش را در راه لقای پروردگار نثار نماید، آماده حرکت با ما باشد .

     

    صَفّاح

    زمان: چهارشنبه 9 ذی الحجه 60 هجری

    امام حسین(علیه السلام) در پاسخ به مخالفین حرکت به سوی عراق، فرمود: «رسول خدا را در خواب دیدم و به امر مهمی ماموریت یافتم و باید آن را تعقیب کنم.»

    در این منطقه فرزدق شاعر با آن حضرت ملاقات کرد و در جواب حضرت که از احوال مردم عراق جویا شده بود، گفت: دل‌های مردم با توست ولیکن شمشیرشان با بنی‌امیه است .

    سخن امام حسین (علیه السلام) خطاب به فرزدق در این منزلگاه:

    اگر پیش‌آمدها طبق مراد باشد، خدا را بر نعمت‌هایش شکر گوییم. اگر پیش‌آمدها طبق مراد نبود آن کس که نیتش حق و تقوا بر دلش حکومت می‌کند، از مسیر صحیح خارج نشود و ضرر نخواهد کرد.

    یا حسین بن علی

     ذات عِرق

    زمان: دوشنبه 14 ذی الحجه 60 هجری

    در این منزلگاه بود که عبدالله بن جعفر، همسر زینب (سلام الله علیها) امان‌نامه‌ای را از استاندار مدینه "عمروبن سعید" که آن ایام در مکه به سر می‌برد، گرفت و برای حضرت آورد که مضمون آن چنین بود: من تو را از ایجاد تفرقه بر حذر داشته و از هلاک شدن تو می‌ترسم!! لذا به سوی من برگرد تا در امان من بمانی!

    حضرت در جواب چنین فرمود: کسی که به سوی خدا دعوت کند عمل نیک انجام دهد و بگوید از مسلمانان هستم، از خدا و رسولش جدا نمی‌شود ... اگر در نوشتن نامه‌ات خیر مرا آرزو کرده‌ای، خدا پاداش تو را بدهد.

    عبدالله پسران خویش (عون و محمد) را به خدمت در کنار حضرت و جهاد با دشمنان سفارش کرد و خود به سوی مکه بازگشت .

    قسمتی از نامه امام به عمربن سعید که در این منزلگاه نوشت:

    بهترین امان، امان خداوند است. از خداوند، ترس از او را در دنیا خواهانیم تا در قیامت به ما امان بخشد.

     

    حاجِر 

    زمان: سه‌شنبه 15 ذی الحجه 60 هجری

    حضرت نامه‌ای را برای تعدادی از مردم کوفه توسط "قَیس بن مُسهِر" فرستاد و چنین نوشت: «نامه مسلم بن عقیل که حاکی از اجتماع شما در کمک و طلب حق ما بود به من رسید خداوند به خاطر نصرت و یاریتان پاداش بزرگی نصیبتان کند ... هنگامی که فرستاده من "قیس" بر شما وارد شد در کارتان محکم و کوشا باشید، من همین روزها به شما می‌رسم.»

    "قیس" را در میان راه دستگیر کردند. او به ناچار نامه امام را پاره نمود تا از مضمون آن آگاه نشوند. سپس او را به قصر دارالاماره نزد عبیدالله بردند. از او خواستند نام افرادی که به حسین (علیه السلام) نامه نوشته‌اند افشا کند و یا در برابر مردم به حسین(علیه السلام) و پدر و برادرش دشنام دهد. او بالای قصر رفته و ضمن تمجید از حضرت علی(علیه السلام) و فرزندانش و معرفی خویش، ابن زیاد و یارانش را نفرین کرد و خبر از حرکت حضرت به سوی آنان داد و از مردم خواست دعوت امام حسین (علیه السلام) را اجابت کنند. لذا عبیدالله دستور داد او را از  بالای قصر به پایین انداختند و بدنش قطعه قطعه گردید و این چنین به شهادت رسید .

    از سخنان امام حسین(علیه السلام) در بین راه مکه تا کربلا:

    «فَاِنّی لا اَرَی المَوت اِلاّ سَعادَة وَلَا الحَیاةَ مَع الظّالِمینَ اِلاّ بَرَماً»؛ من مرگ را جز سعادت نمی‌بینم و زندگی با ستمگران را جز ننگ نمی‌دانم.

     

    خُزَیمِیّه

    زمان: جمعه 18 ذی الحجه 60 هجری

    امام و همراهان یک روز و یک شب در این منزلگاه توقف کردند، عده‌ای پیوستن «زهیر بن قین» به حسین (علیه السلام) را در این منزلگاه گفته‌اند.

    امام حسین(علیه السلام) خطاب به زینب کبری(علیهاالسلام) در این منزلگاه می‌فرماید:

    خواهرم! آنچه اراده مشیّت خدا بدان تعلق گرفته، همان خواهد شد .

     

    زَرُود 

    زمان: دوشنبه 21 ذی الحجه 60 هجری

    «زهیر بن قین» که دارای عقیده عثمانی بود، در آن سال مراسم حج را بجای آورده و به کوفه باز می‌گشت. ناخوشایندترین چیز نزد او فرود آمدن در یک محل با حسین (علیه السلام) بود. هر دو در این منزلگاه به ناچار فرود آمدند. در حالی که زهیر با همراهانش مشغول غذا خوردن بود، حضرت از طریق نماینده‌ای، "زهیر" را به خیمه‌اش دعوت کرد، اما  او تأملی کرد. همسرش به او گفت: «سبحان الله پسر رسول خدا ترا می‌خواند و تو اجابت نمی‌کنی!»

    زهیر با اکراه به سوی حضرت رفت. اما هنگام مراجعت از خیمه آن حضرت، آثار خوشحالی از چهره‌اش نمایان شد و به همراهان گفت: «من به حسین(علیه السلام) ملحق خواهم شد، هر کس میل دارد در یاری فرزند پیامبر شرکت کند، با ما بیاید و هر کس با ما نیست با او وداع می‌کنم.»  لذا همسرش نیز او را رها نکرد و تا واقعه عاشورا و شهادت زهیر، همراه کاروان حسینی بود.

    امام حسین(علیه السلام) بعد از شهادت زهیر فرمود:

    ای زهیر! خدا تو را از لطف و رحمت خویش دور مدارد و قاتلان تو را همانند لعنت شدگان مسخ شده به بوزینه و خوک لعنت نماید .

     

     ثَعلَبیّه

    زمان: سه‌شنبه 22 ذی الحجه 60 هجری

    امام شبانه وارد این منزلگاه شد و خبر شهادت "مسلم بن عقیل" و هانی بن عروه را به وی دادند.

    پس از آن حضرت فرمودند: «اِنّا لِلّه وَ اِنّا اِلَیهِ راجِعون»؛ همه از خدائیم و به سوی او باز می‌گردیم، پس از اینها زندگی سودی ندارد. آنگاه اشک به صورتش جاری شد و همراهان نیز گریه کردند.

    نوشته‌اند: امام حسین(علیه السلام) با یارانش اتمام حجت کرد. اما گروهی که به طمع مال و مقام دنیا با امام آمده بودند، پس از این خبر، از حضرت جدا شدند.

    سخن امام حسین(علیه السلام) با مردی از اهل کوفه در این منزلگاه:

    به خدا سوگند که اگر تو را در مدینه ملاقات می‌کردم، اثر جبرئیل را در خانه ما، و نزول او برای وحی به جدم را، به تو نشان می‌دادم. ای برادر! عموم مردم دانش را از ما برگرفتند ...

    اباعبدالله

    زُباله

    زمان: چهارشنبه 23 ذی الحجه 60 هجری

    حضرت حسین(علیه السلام) در این منزلگاه چنین فرمودند: شیعیان کوفه ما را بی یار و یاور گذاشته‌اند. هر کس از شما بخواهد، می‌تواند بازگردد و از سوی ما حقی بر گردنش نیست .

    امام حسین(علیه السلام) در جواب مردی که از آیه «یَومَ نَدعوا کُلَّ اُناسٍ بَأِمامِهِم» پرسیده بود، فرمود:

    پیشوایی، مردم را به راه راست دعوت کرد و گروهی اجابت کردند، و پیشوایی، مردم را به گمراهی دعوت کرد و گروهی اجابت کردند. گروه اول در بهشت و گروه دوم در دوزخ خواهند بود.

     

     بَطنُ العَقَبه

    زمان: جمعه 25 ذی الحجه 60 هجری

    از سخنان امام حسین(علیه السلام) در این منزلگاه:

    بنی‌امیه مرا رها نکنند تا جان مرا بگیرند. هرگاه چنین کنند، خدا بر آنان کسانی مسلط خواهد کرد که آنها را ذلیل و خوار خواهد ساخت .

     

    شَراف (و ذُو حُسَم) 

    زمان: شنبه 26 ذی الحجه 60 هجری

    حضرت در منزلگاه شراف دستور دادند که آب فراوان برداشته و صبحگاهان حرکت کنند. در میان راه و هنگام ظهر به لشکری برخوردند و امام حسین(علیه السلام) با سرعت و قبل از دشمن در منزل «ذُوحَسَم» مستقر شد. آنگاه امام(علیه السلام) فرمان داد تا لشکر دشمن و نیز اسبان آنان را سیراب کنند .

    لشکر امام(علیه السلام) و لشکر دشمن به فرماندهی حُر، نماز ظهر و عصر را به امامت حضرت خواندند.

    امام سپاه حُر را چنین خطاب فرمود: «... ما اهل بیت سزاوارتر به ولایت و حکومت بر شما هستیم از مدعیانی که بر اساس عدالت رفتار نمی‌کنند و در حق شما ستم روا می‌دارند. ای مردم! من به سوی شما نیامدم مگر آن که دعوتم کردید. پس اگر از آمدنم ناخشنودید، بازگردم.»

    تا حضرت خواست برگردد، حُر مانع گشت. حضرت فرمود: «مادرت به عزایت بنشیند! چه می‌خواهی؟ حُر گفت: مأمورم که تو را به نزد عبیدالله بن زیاد ببرم . حال اگر نمی‌پذیری، حداقل راهی را انتخاب کن که نه به کوفه باشد و نه به مدینه .

    از سخنان حضرت در این منزلگاه:

    مگر نمی‌بینید که به حق عمل نمی‌شود و از باطل پرهیز نمی‌شود. در این حال سزاوار است که مؤمن، لقای پروردگار را طلب کند.

     

     بَیَضه

    زمان: یکشنبه 27 ذی الحجه 60 هجری

    لشکر امام حسین و حر که به موازات و نزدیک همدیگر حرکت می‌کردند در این محل فرود آمدند.

    حضرت در این منزلگاه لشکریان حرّ را مخاطب قرار داده، چنین فرمود: «بنی‌امیه به فرمان شیطان از اطاعت خدا سرپیچی نموده و فساد کردند. حدود خدا را اجرا نکرده و بیت المال را منحصر به خود ساختند. حرام خدا را حلال و حلال خدا را حرام کردند ... . شما به من نامه‌ها نوشتید و گفتید که با من بیعت کرده‌اید، حال اگر به بیعت خویش با من پایبند بمانید کار عاقلانه‌ای کرده‌اید که من فرزند دخت پیامبر (صلی الله علیه و آله) و اسوه‌ای برای شما هستم. اگر بیعتتان را بشکنید، سوگند به جانم! که از شما هم بعید نیست، چرا که با پدرم علی(علیه السلام) و برادرم حسن و پسر عمویم مسلم پیمان‌شکنی کردید. بدانید اگر چنین کنید سعادت خودتان را از دست داده‌اید.

    از سخنان حضرت در این منزلگاه:

    ای مردم! رسول خدا فرمود: هر کس سلطان ستمگر، پیمان‌شکن، حلال کننده حرامها و مخالف با سنت رسول خدا را ببیند و در برابر او برنخیزد، جایگاهش با او در جهنم است .

     

    عُذَیبُ الهِجانات

    زمان: دوشنبه 28 ذی الحجه 60 هجری

    چند تن از اهل کوفه با حضرت ملاقات کرده و اوضاع شهر را چنین توصیف کردند: «به اشراف کوفه رشوه‌های گزاف داده‌اند و اینک یک دل و یک زبان با تو دشمنی می‌ورزند و سایر مردم دلشان با توست.  اما فردا شمشیرهایشان به روی تو کشیده می‌شود.»

    امام در این باره آیه‌ای را تلاوت فرمودند که:

    از میان مؤمنان مردانی هستند بر سر پیمان خود با خدا ایستادگی کرده و به عهد خویش وفا کردند و به شهادت رسیدند و برخی در انتظار شهادت‌اند ... .

    محرم

    قصر بنی مُقاتِل

    زمان: چهارشنبه اول محرم 61 الحرام هجری

    گروهی از اهل کوفه در این منزلگاه خیمه زده بودند، حضرت از آنها پرسید: آیا به یاری من می‌آیید؟ بعضی گفتند دل ما رضایت به مرگ نمی‌دهد و بعضی گفتند: ما زنان و فرزندان زیادی داریم، مال بسیاری از مردم نزد ماست و خبر از سرنوشت این جنگ نداریم، لذا از یاری تو معذوریم .

    حضرت به جوانان امر کرد که آب بردارند و شبانه حرکت کنند. 

    امام حسین (علیه السلام) در این منزل به عبیدالله جعفی چنین فرمود:

    پس اگر ما را یاری نمی‌کنی خدای را بپرهیز و از این که جزو کسانی باشی که با ما می‌جنگند. سوگند به خدا اگر کسی فریاد ما را بشنود و ما را یاری نکند، او را به رو در آتش می‌افکند.

     

    نینوا ( و کربلا)

    زمان: پنج‌شنبه دوم محرم الحرام 61 هجری

    نینوا جایی است که حرّ دستور یافت حضرت را در بیابانی بی آب و علف و بی دژ و قلعه فرود آورد. امام برای اقامت در محل مناسب‌تری، به حرکت خود ادامه داد تا به سرزمینی رسید. اسم آنجا را سوال فرمود؛ تا نام کربلا را شنید، پس گریست و فرمود: پیاده شوید، اینجا محل ریختن خون ما و محل قبور ماست، و همین جا قبور ما زیارت خواهد شد، و جدم رسول خدا چنین وعده داد .

    عبیدالله بن زیاد نامه‌ای بدین مضمون برای حضرت نوشت: خبر ورود تو به کربلا رسید. من از جانب یزید بن معاویه مأمورم سر بر بالین ننهم تا تو را بکشم و یا به حکم من و حکم یزید بن معاویه باز آیی! والسلام. امام(علیه السلام) فرمود: این نامه را جوابی نیست! زیرا بر عبیدالله عذاب الهی لازم و ثابت است.

    امام حسین (علیه السلام) چون نامه ابن زیاد را خواند، فرمود:

    «لا اَفلَحَ قَومٌ اشتَرَوا مَرضاتِ المَخلوُقِ بِسَخَطِ الخالِق؛ رستگار نشوند آن گروهی که خشنودی مردم را با غضب پروردگار خریدند. (خشنودی مردم را بر غضب خدا مقدم داشتند)

    تعداد نظامیانی که لباس و سلاح جنگی و حقوق از حکومت غاصب بنی‌امیه گرفته و به جنگ امام حسین (علیه السلام) آمده بودند را، بالغ بر 30 هزار جنگجو نوشته‌اند .

    کربلا

    زمان: جمعه سوم محرم الحرام 61 هجری

    عمر بن سعد با لشکری چهار هزار نفره از اهل کوفه وارد کربلا شد.

    سخن امام حسین (علیه السلام) هنگام ورود به کربلا:

    «اَلنّاسُ عُبیدُ الدُّنیا وَالدّینُ لَعِقٌ عَلی اَلسِنَتِهِم یَحوُطُونَهُ ما...؛ مردم، بندگان دنیا هستند و دین آنها جز سخن زبانشان نیست. تا آنگاه کا زندگیشان بچرخد، دنبال دین می‌روند. و هرگاه بنای امتحان و آزمایش پیش آید، دینداری بسیار اندک می‌شود.

     

    کربلا

    زمان: شنبه چهارم محرم الحرام 61 هجری

    عبیدالله بن زیاد در مسجد مردم را چنین خطاب کرد: «ای مردم! خاندان ابوسفیان را آزمودید و آنها را چنان که می‌‌خواستید یافتید!! و یزید را می‌شناسید که دارای رفتار و روشی نیکوست که به زیر دستان احسان می‌کند و بخشش‌های او بجاست! اکنون یزید دستور داده تا بین شما پولی را تقسیم نمایم و شما را به جنگ با دشمنش حسین بفرستم.»

    شمر بن ذی الجوشن با چهار هزار جنگجو

    یزید بن رکاب با دو هزار جنگجو

    حصین بن نمیر با چهار هزار جنگجو

    مضایر بن رهیه با سه هزار جنگجو

    نصر بن حرشه با دو هزار جنگجو برای جنگ با امام حسین (علیه السلام) اعلام آمادگی کرده و حرکت به سوی کربلا را آغاز کردند.

    امام (علیه السلام) در پاسخ «قیس بن اشعث» که سفارش به بیعت با یزید می‌کرد، فرمود:

    نه، به خدا سوگند، دست ذلت در دست آنان نمی‌گذارم، مانند بردگان از صحنه جنگ با آنان فرار نمی‌کنم.

    محرم

    کربلا

    زمان: یکشنبه پنجم محرم الحرام 61 هجری

    نیروهای پراکنده در سطح شهر کوفه کم‌کم جمع شده و به لشکر عمر بن سعد می‌پیوندند.

    عبیدالله عده‌ای را مأموریت داد تا در مسیر به سوی کربلا بایستند و از حرکت کسانی که به قصد یاری امام حسین(علیه السلام) از کوفه خارج می‌شوند، جلوگیری کنند.

    چون گروهی از مردم می‌دانستند جنگ با امام حسین(علیه السلام) در حکم جنگ با خدا و پیامبر است در اثنای راه از لشکر دشمن جدا شده و فرار می‌کردند.

    از سخنان امام حسین(علیه السلام) با لشکر دشمن:

    هیهات ما  به ذلت تن نخواهیم داد. خدا و رسول او و مؤمنان هرگز برای ما ذلت را نپسندیدند، دامن‌های پاکی که ما را پروریده، و سرهای پر شور و مردان غیرتمند هرگز طاعت فرومایگان را بر کشته شدن مردانه ترجیح ندهند.

     

    کربلا

    زمان: دوشنبه ششم محرم الحرام 61 هجری

    عمر بن سعد نامه‌ای را از عبیدالله دریافت می‌دارد که مضمون آن چنین است: من از لشکر سواره و پیاده چیزی را از تو فرو گذار نکردم، و توجه داشته باش که مأمورانی برگزیده‌ام که هر روز وضعیت را به من گزارش کنند.

    حبیب بن مظاهر از حضرت اجازه می‌گیرد تا نزد طایفه‌ای از بنی اسد - که در آن نزدیکی‌ها زندگی می‌کردند - رفته و آنان را به یاری فرا خواند، حضرت اجازه دادند. حبیب نزد آنها رفت و گفت: «امروز از من فرمان برید و به یاری حسین بشتابید تا شرف دنیا و آخرت از آنِ شما باشد.» تعداد90 نفر بپا خواستند و حرکت کردند، اما در میان راه با لشکر عمر بن سعد برخورد کردند و چون تاب مقاومت نداشتند، پراکنده شده و برگشتند. حبیب به نزد حضرت رسید و جریان را تعریف نمود. امام گفت:«لا حَولَ وَلا قُوَّةَ اِلاّ بِاللهِ.»

    نامه امام حسین(علیه السلام) از کربلا به برادرش محمد بن حنفیّه و بنی‌هاشم:

    ... مثل این که دنیا اصلاً وجود نداشته(اینگونه دنیا بی ارزش و نابود شدنی است) و آخرت همیشگی و دائم بوده و هست.

    حضرت "زهیر بن قیس" را فرمانده راست سپاه، و حبیب بن مظاهر را فرمانده چپ سپاه گمارد و پرچم را به دست برادرش عباس(علیه السلام) سپرد. گرچه سپاه دشمن به خیمه‌ها نزدیک می‌شد، ولی حضرت تیری نینداخت چون می‌فرمود: دوست ندارم که آغازگر جنگ با این گروه باشم.»

    کربلا 

    زمان: سه‌شنبه هفتم محرم الحرام 61 هجری

    تعداد نظامیانی که لباس و سلاح جنگی و حقوق از حکومت غاصب بنی‌امیه گرفته و به جنگ امام حسین (علیه السلام) آمده بودند را، بالغ بر 30 هزار جنگجو نوشته‌اند .

    عمر بن سعد نامه‌ای بدین مضمون از عبیدالله دریافت کرد که: سپاهیان خود را بین امام حسین (علیه‌السلام) و اصحابش و آب فرات فاصله بینداز به طوری که حتی قطره‌ای آب به امام(علیه السلام) نرسد، همانگونه که از دادن آب به عثمان بن عفّان خودداری شد! عمر بن سعد 500 سوار را در کنار شریعه فرات مستقر کرد. یکی از آنها فریاد زد یا حسین! به خدا سوگند که قطره‌ای از این آب را نخواهی آشامید تا از عطش جان دهی!

    حضرت فرمود: «خدایا! او را از تشنگی هلاک کن و هرگز او را مشمول رحمتت قرار مده.» حمید بن مسلم می‌گوید به چشم خود دیدم که نفرین امام حسین (علیه السلام) تحقق یافت.

    امام حسین (علیه السلام) سپاه دشمن را این چنین نفرین کرد:

    بار خدایا! باران آسمان را از اینان دریغ کن، و بر ایشان تنگی و قحطی(همچون سال‌های قحطی یوسف در مصر) پدید آور، و آن غلام ثقی(حجاج بن یوسف) را بر ایشان بگمار تا جام زهر به ایشان بچشاند زیرا آنها به ما دروغ گفتند و ما را خوار ساختند و خداوند(به توسط آن غلام) انتقام من و اصحاب و اهل بیت و شیعیان مرا از اینان بگیرد.

     

     کربلا

    زمان: چهارشنبه هشتم محرم الحرام 61 هجری

    هر لحظه تب عطش در خیمه‌ها افزون می‌شد، امام حسین(علیه السلام) برادرش عباس را به همراه عده‌ای، شبانه حرکت داد. آنها با یک برنامه حساب شده، صفوف دشمن را شکسته و مشک‌ها را پر از آب کردند و به خیمه‌ها برگشتند.

    ملاقات امام حسین(علیه السلام) با عمر بن سعد:

    حضرت فرمود: «ای پسر سعد! آیا با من مقاتله می‌کنی و از خدا هراسی نداری؟» ابن سعد گفت: «اگر از این گروه جدا شوم خانه‌ام را خراب و اموالم را از من می‌گیرند و من بر حال افراد خانواده‌ام از خشم ابن زیاد بیمناکم.» 

    حضرت فرمود: «تو را چه می‌شود؟ خدا جان تو را به زودی در بستر بگیرد و تو را در روز قیامت نیامرزد ... گمان می‌کنی که به حکومت ری و گرگان خواهی رسید؟ به خدا چنین نیست و به آرزویت نخواهی رسید.»

    سخن امام حسین (علیه السلام) با یارانش:

    ای بزرگ زادگان! صبر پیشه کنید که مرگ جر پلی نیست که شما را از سختی و رنج عبور داده و به بهشت پهناور و نعمت‌های همیشگی آن می‌رساند.

     

    کربلا

    زمان: پنج‌شنبه نهم محرم الحرام 61 هجری

    شمر خود را به خیام امام حسین(علیه السلام) رسانده، ضمن صدا کردن حضرت عباس و دیگر فرزندان ام‌البنین، می‌گوید: «برای شما از عبیدالله امان‌نامه گرفتم» آنها متفقاً گفتند: «خدا تو را و امان‌نامه تو را لعنت کند، ما امان داشته باشیم و پسر دختر پیامبر امان نداشته باشد؟»

    امام حسین(علیه السلام) توسط حضرت عباس از دشمن یک شب را برای نماز، راز و نیاز با خدا و تلاوت قرآن مهلت می‌گیرد.

    حفر خندق در اطراف خیام برای مقابله با شبیخون دشمن و قطع کردن راه ارتباطی دشمن با خیام از  سه طرف - که فقط از یک قسمت ارتباط برقرار باشد – و یاران امام در آنجا مستقر بودند. این تدبیر امام (علیه السلام) برای اصحاب بسیار سودمند بود، گروهی از لشکر عمر بن سعد به سپاه امام (علیه‌السلام) می‌پیوندند.

    سخن امام حسین (علیه السلام) خطاب به دشمن:

    وای بر شما! چه زیانی می‌برید اگر صدای مرا بشنوید؟! من شما را به یک راه راست می‌خوانم، اما شما از همه فرامین من سر باز می‌زنید، چرا که شکم‌های شما از مال حرام پر شده و بر دل‌های شما مُهر شقاوت زده شده است .

    عاشورا

    کربلا 

    زمان: جمعه دهم محرم الحرام61 هجری

    امام حسین(علیه السلام) با یارانش نماز صبح را به جماعت خواند و سپس با آنها چنین سخن گفت: «... خدا به شهادت من و شما فرمان داده است. بر شما باد که صبر و شکیبایی را پیشه خود سازید.»

    حضرت "زهیر بن قیس" را فرمانده راست سپاه، و حبیب بن مظاهر را فرمانده چپ سپاه گمارد و پرچم را به دست برادرش عباس(علیه السلام) سپرد. گرچه سپاه دشمن به خیمه‌ها نزدیک می‌شد، ولی حضرت تیری نینداخت چون می‌فرمود: دوست ندارم که آغازگر جنگ با این گروه باشم.»

    عمر بن سعد تیر را بر کمان نهاده و به سوی یاران امام انداخت و گفت: گواه باشید که اول کسی بودم که به سوی لشکر حسین تیر انداختم!

    سپس سپاهیان عمر بن سعد تیر بر کمان نهاده و از هر طرف یاران امام حسین(علیه السلام) را نشانه رفتند. امام(علیه السلام) فرمود: «یاران من! بپاخیزید و به سوی مرگ (شهادت) بشتابید، خدا شما را بیامرزد.»

    در حمله اول چهار تن شهید شدند و سپس یاران باقی مانده هر کدام به نوبت به تنهایی به میدان رزم شتافته و به شهادت می‌رسیدند و بعد از آنها نوبت به خاندان بنی‌هاشم رسید و آنها نیز شربت شهادت را نوشیدند.

    امام حسین(علیه السلام) که یکه و تنها مانده بود، نگاهی به اجساد مطهر شهدا کرده و آنها را صدا می‌کرد. حضرت برای وداع آخر به سوی خیمه‌ها آمد، آنگاه در حالی که شمشیرش را از غلاف بیرون آورده بود در برابر دشمن قرار گرفت و جنگ نمایانی کرد. دشمن از هر طرف وی را محاصره نمود، ناگاه تیری سه شعبه به قلب مبارکش اصابت کرد و در حالی که یکصد و چند نشانه تیر و نیزه بر پیکرش بود، نقش بر زمین گشت و روح مبارکش به ملکوت اعلی پیوست. اما شیون زنان، کودکان و حتی فرشتگان الهی بلند شد.

    «و سَیَعلَمُ الَّذینَ ظَلَموا اَیَّ مُنقَلَبٍ یَنقَلِبُونَ»



  • نویسنده: احمد(چهارشنبه 87/10/11 ساعت 9:25 صبح)

  • نظرات دیگران ( )


  •   لیست کل یادداشت های این وبلاگ
  • معرفی سایت
    اعمال ماه محرم
    آمار گیری
    [عناوین آرشیوشده]
  •    RSS 

  •   خانه

  •   شناسنامه

  •   پست الکترونیک

  •  پارسی بلاگ



  • کل بازدید : 37969
    بازدید امروز : 12
    بازدید دیروز : 2
  •   پیوندهای روزانه

  • ورزشی [26]
    علی [7]
    حسین [24]
    تبیان [8]
    [آرشیو(4)]


  •   فهرست موضوعی یادداشت ها

  • www.90TV.com .
  •   مطالب بایگانی شده

  • اخبار
    ائمه(ع)
    انرژی هسته ای ایران از آغاز تا الآن
    ورزشی(استقلال از اول لیگ تا الآن)
    ویژه ی محرم
    چندی از بیماری ها و درمان آنها
    آشنایی با طب سنتی
    ویتامین
    اعتیاد
    بسیج
    پلاسما
    فرسایش
    غزه

  •   درباره من

  • یا سید الشهداء(ع)       ،       تشنه لب      ،       یا مظلوم
    احمد
    در کلبه ی ما رونق اگر نیست وفاهست آنجا که وفا هست در آن صلح و صفا است

  •   لوگوی وبلاگ من

  • یا سید الشهداء(ع)       ،       تشنه لب      ،       یا مظلوم

  •   اشتراک در خبرنامه
  •  


  •  لینک دوستان من

  • مرتضی
    استقلال
    پرسپلیس

  •   اوقات شرعی
  • اوقات شرعی


  •   آهنگ وبلاگ من